معنی الوده کردن، ملوث کردن، گند زده کردن، مبتلا و دچار , کردن، عفونی کردن، سرایت کردن, معنی الوده کردن، ملوث کردن، گند زده کردن، مبتلا و دچار پ کردن، عفونی کردن، سرایت کردن, معنی اgmbi lcbj، kgme lcbj، ;jb xbi lcbj، kfتgا m b]اc , lcbj، utmjd lcbj، scاdت lcbj, معنی اصطلاح الوده کردن، ملوث کردن، گند زده کردن، مبتلا و دچار , کردن، عفونی کردن، سرایت کردن, معادل الوده کردن، ملوث کردن، گند زده کردن، مبتلا و دچار , کردن، عفونی کردن، سرایت کردن, الوده کردن، ملوث کردن، گند زده کردن، مبتلا و دچار , کردن، عفونی کردن، سرایت کردن چی میشه؟, الوده کردن، ملوث کردن، گند زده کردن، مبتلا و دچار , کردن، عفونی کردن، سرایت کردن یعنی چی؟, الوده کردن، ملوث کردن، گند زده کردن، مبتلا و دچار , کردن، عفونی کردن، سرایت کردن synonym, الوده کردن، ملوث کردن، گند زده کردن، مبتلا و دچار , کردن، عفونی کردن، سرایت کردن definition,